آدمها ذره ذره محو میشوند،آرام،بیصدا و تدریجی
همان که هرازگاهی پیغام کوچکی برایت میفرستد
بی هیچ انتظار جوابی،فقط برای آنکه بگوید هنوز هست
برای آنکه بگوید هنوز هستی و هنوز برایش مهمترین هستی
همان آدمی که روز تولد تو یادش نمیرود
همان که فراموش میکند که تو هرروز خدا فراموشش کرده ای
همان آدمی که برایت بهترین آرزوها را دارد ، و میداند
در آرزوهای بزرگ تو کوچکترین جایی ندارد
همان آدمی که همین گوشه و کنارها هست برای وقتی که
دل تو پردرد میشود و چشمان تو پراشک ، که ناگهان از
هیچ کجا پیدایش میشود درآغوشت میگیرد و میگذارد غم دنیا را روی شانه هایش خالی کنی
همان آدمی که لحظه ای پس از آرامشت در تمام دنیای تو گم میشود و تو هرگز نمیبینی سینه ی سنگین از غم دنیا را با خود به کجا میبرد
همان آدمی که آنقدر در ندیدنش غرق شده ای که نابود شدن لحظه هایش را و لحظه لحظه نابود شدنش را در کنار خودت نمیبینی
همان آدمی که در خاموشی غم انگیز خود ،از صمیم قلب بجای چشمان شما میگرید
روزی که قدرشناسی دستش را بگیرد و در قلب خودش بنشاند
و روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است
سلام خوبی؟چرادیگه مطلب نمیذاری؟؟
خب چند روزی نتونستم بیام نت
چشم حتما مطلب میگذارم