دوستت دارم

دوســــتت دارم

هدیه ایست که هر قلبی فــــهم گرفتنش را ندارد

قیمتی دارد که هر کسی تــــوان پرداختش را ندارد

جمله ی کوتاهیست که هر کسی لــــیاقت شنیدنش را ندارد

درد بی تو

نبودنت آزار می دهدمرا.. 

حتی در مجازی ترین دنیای امروزی.. 

“من”دلبسته ام به اسمی که میدانم می فهمدمرا 

من دلخوش کرده ام به دیدن نام تو 
با نبودنت” این دلخوشی کودکانه را از من نگیر

شرم

عشق ، بدون تردید

شرط دل دادن ، دل گرفتن است 

وگرنه یکی بی دل میشه و اون یکی دو دل

چقدر خوبه که بدونی یکی یه جایی داره

یه آهنگی رو فقط به یاد تو گوش می ده

               

حس ویران

دیشب برای خاطره هامان گریستم... 

در گوشه اتاقمان فـــراوان گـریستم..

با یاد لحظه های پر از عشق و زندگی...

بغضی مرا گرفت و چو باران گریستم...

آسان ز دست رفتی و تنهاترین شدم...

تنها برای خاطرت ای جان گریستم...

سخت است ای عزیز فراموش کردنت...

شاعر شدم برای تو آسان گریستم...

دیشب هوای چشم تو کردم دلم گرفت...

دیشب برای خاطره هامان گریستم.

 

عشق دروغ

دختر نابینایی بود که از خودش و از تمام دنیا نفرت داشت

فقط یه نفرو دوس داشت ، کسی که هرروز میومد و روی نیمکت پارک کنار دختره مینشست

و به پسره گفته بود : اگر روزی قادر به دیدن باشم 

و فقط بتونم یه لحظه بتونم دنیارو ببینم باتو ازدواج خواهم کرد

***************

و چنین شد که آمد آنروزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمهای خود را به دختر نابینا بدهد

.........و دختر زمین را دید و آسمان و درختها و آدمیان

نفرت از روانش رخت بربست

تا اینکه دلداده به دیدن دختر اومد و گفت : تو قول دادی باهام ازدواج کنی

پس بیا و به قول خودت وفا کن

بدن دختره لرزید و با خودش گفت: این چه بخت شومی هست که منو رها نمیکنه

دلداده اش هم نابینا بود

دختر قاطعانه جواب داد: قادر به همسری با او نیست

پسره روشو بسوی دیگری کرد که دختر اشکهاشو نبینه

و در حالی که دور میشد به دختر گفت :

پس بمن قول بده که مواظب چشمانم باشی

آرزو

چقدر سخته گل آرزوهاتو توی باغ یکی دیگه ببینی هزار بار تو خودت بشکنی و آخر آروم زیر لب بگی :  گل من ، باغچه نو مبارک!!!

چرا چین؟

نه تنها پیرهن از چین بیاریم

که اقلامی خفن از چین بیاریم

برای رفع مشکل از جوانان

در این فکریم زن از چین بیاریم!

کفن پوشان راه محو فقریم

ولی باید کفن از چین بیاریم

دکانها مملو از پوشاک چینی است

از این پس رختکن از چین بیاریم

اگر آن چیز نیکو را لولو بُرد

نکن شیون لَبَن از چین بیاریم

چراغ مه شکن وقتی نداریم

چراغ مه شکن از چین بیاریم!

هزار و صد تومن لازم اگر شد

هزار و صد تومن از چین بیاریم!

ولی، شاید، اگر، داریم، اما

یقینا، واقعا از چین بیاریم

گلاب قمصر کاشان گران است

بیا مُشک خُتن از چین بیاریم

به هر صورت به سود ماست کلا

اگر حتی لجن از چین بیاریم

به جای رستم دستان و سهراب

اساطیر کهن از چین بیاریم

برای شاعران الفاظ کمیاب

جُعَل، حِربا، زغن از چین بیاریم

پر طاووس در دنیا گران است

دماغ کرگدن از چین بیاریم

اگر با زلزله تهران فرو ریخت

دوباره یک پکن از چین بیاریم

دهنها خسته شد از نطقهامان

یدک باید، دهن از چین بیاریم

ترقه، فشفشه، باروت، موشک

خطرناکه حسن! از چین بیاریم

خلاصه جنس کشور گشته چینی

فقط مانده وطن از چین بیاریم

بیا تا دست یکدیگر بگیریم

و سر تا پا بدن از چین بیاریم

به هر صورت سیاست اینچنین است

به ما هر چی بگن از چین بیاریم

تنها

حال که تنها شده ام می روی
واله و رسوا شده ام می روی
حال که غیر از تو ندارم کسی
این‌همه تنها شده ام می روی
حال که چون پیکر سوزان شمع
شعله سراپا شده ام می روی
حال که در بزم خراباتیان
همدم صهبا شده‌ام می روی
حال که در وادی عشق و جنون
لاله‌ی صحرا شده ام می روی
حال که نادیده خریدار آن
گوهر یکتا شده‌ام می روی 
حال که در بحر تماشای تو
غرق تماشا شده‌ام می روی
این‌همه رسوا تو مرا خواستی
حال که رسوا شده‌ام می روی